پاسارگاد 91

پاسارگاد 91

بصیرت افزایی سیاسی ، نظامی ، اجتماعی ، فرهنگی ، ورزشی ، علمی و درج اخبار مهم روزانه
پاسارگاد 91

پاسارگاد 91

بصیرت افزایی سیاسی ، نظامی ، اجتماعی ، فرهنگی ، ورزشی ، علمی و درج اخبار مهم روزانه

هفت کار مهم شهیدسپهبدعلی صیاد شیرازی؛

۱ – مبتکر طرح انسداد مرزهای ایران

شهید صیاد شیرازی در فروردین ماه سال ۵۹طرح انسداد مرزهای ایران را مطرح می‌کند و طرح اجرایی می‌شود.

۲ – آزاد سازی کردستان ایران

در سال ۵۹وضعیت کردستان بسیار بد بود و پادگانهای ارتش تنها اجازه داشتند از پادگان خود محافظت کنند و شهر در دست منافقین بود. صیاد شیرازی هم همزمان طرح انسداد مرزها را به سرتیپ فلاحی ارائه کرده بود و ایشان هم گفتند اگر راست می‌گویید بروید و کردستان را آزاد کنید. در این میان شهید صیادشیرازی با تلفیق گروهی ویژه (سرگرد صیادشیرازی، رحیم صفوی، احمد سالک، سروان حسام‌هاشمی‌و سروان محمد کوششی) از سپاه و ارتش طرحی را ارائه کرد که بتوان کردستان ایران را از دست منافقان و ضد انقلاب آزاد کنند. این طرح نتوانست عملی شود و تنها رئیس جمهور می‌توانست دستور اجرای آن را بدهد تا اینکه این گروه با ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور وقت دیدار کردند. در این دیدار بنی صدر به این گروه اجازه داد تا با طرحی که دارند کردستان با مرکزیت سنندج را آزاد کنند. صیاد شیرازی به بنی صدر می‌گوید آیا اجازه دارم در این عملیات نماینده رئیس جمهور باشم و بنی صدر هم این اجازه را به صیاد می‌دهد و آنها بلافاصله با ۱۰۰نیروی عملیاتی حرکت می‌کنند. تنها می‌توانم بگویم که وضعیت آنقدر بحرانی بود که فرودگاه سنندج برج کنترل نداشت و وقتی هواپیمای نیروها به زمین نشست چندین خمپاره به سمت ما پرتاب شد و چندین نفر در جا شهید و زخمی‌شدند. ولی صیاد شیرازی با حضور خودش و با ادغام سپاه و ارتش در این عملیات توانست کردستان را آزاد کند.

۳ – آموزش نظامی‌به نیروهای سپاهی

نیروی سپاه از دل مردم برخواسته بودند و جان برکف برای دفاع از کشور و نظام آماده بودند ولی آموزشهای نظامی‌نمی‌دانستند و شهید صیاد شیرازی با تمام توان بحث آموزش نظامی‌به سپاه را ایجاد کرد

 

ادامه مطلب ...

«مرصاد» چگونه به دوزخ منافقین مبدل شد؟/ روایت جدیدی از نحوه ترور شهید صیاد شیرازی

 

پشتیبان این نظام عوالم بالاست...
مرداد ماه سال 1367 اردوگاه منافقین شاهد تکاپویی برای اقدام خصمانه دیگری علیه انسانیت و در توهم براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود؛ اما به لطف خدا و تدبیر فرماندهان نظامی ارشد جمهوری اسلامی به خصوص امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی اتفاق دیگری افتاد...
خاطره‌ای به روایت شهید سپهبد صیاد شیرازی در مورد عملیات مرصاد

سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در یکی از خاطرات خود از دفاع مقدس به خاطره‌ای از عملیات مرصاد پرداخته و شرحی از حضور خود در این عملیات را بیان می‌کند که در ذیل آمده است:

«شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم.

چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خودروهایی که در انتظار جابه‌جایی بودند، مملو بود و ترافیک سنگینی ایجاد شده بود.

بر این اساس با یک فروند هلی‌کوپتر از فرودگاه به سمت یکی از قرارگاه‌های تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاق بستان حرکت کردیم.

نیمه شب چهارم تیر ماه بود و تا ساعت یک ونیم نتوانستیم ماهیت دشمن را به دست آوریم که چه کسی است که همین‌طور در حال پیشروی است. ساعت ۵ به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تاکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است. چاره‌ای نداریم هلی‌کوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم آتش آماده شد، ابتدا خودم با یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به این ترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم.

صبح روز پنج مرداد عملیات با رمز یا علی(ع) آغاز شد. در تنگه چهار زبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود.

جاده به زودی انباشته از ادوات سوخته شد. همزمان با عملیات هوانیروز علاوه بر گروه‌های مردمی، تعدادی از لشکرهای سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه از هر سو به روی بازماندگان کاروان بسته شده بود و آنان به سختی می‌توانستند به عقب برگردند. بعضی از آن‌ها به روستاها پناه بردند و بعضی‌هایشان با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه داده بودند.

عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه - اسلام آباد غرب هزاران کشته از آنان به جا مانده بود. اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتار کرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند.

حالا من از این عملیات نتیجه می‌گیرم که چقدر خداوند متعال ما را و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد که در هرزمان طوری مقدر می‌کند که بسیاری از مشکلات ما باید با حالت سرافرازانه حل شود.

خداوند می‌فرماید«بجنگید تا آن کفار که من می‌خواهم به دست شما عذابشان بدهم» و به ما قول و وعده می‌دهد تا آن‌ها را خوار کند و به شما پیروزی وعده می‌دهد و قلب‌های شما را شفا بخشد. کدام قلب‌ها؟ قلب‌هایی که قبل از این عملیات گرفته و غم زده بود.

رزمندگان اسلام قلب و دلشان با امامشان برای همیشه گره خورده بود. امام(ره) اشاره‌ای دارند که پذیرش قطعنامه مثل نوشیدن زهر بود برای رزمندگان اسلام که سال‌ها فداکاری کرده بودند، در حالی که هشت سال تلاش شده بود بعد از آن ما دلمان می‌خواست به صورتی دیگر نبرد تمام می‌شد. دلمان گرفته بود، اما خداوند با این پیروزی بزرگ و با این کشتار دسته جمعیِ بدترین و خبیث‌ترین دشمنانمان به دست ما، موجب رضایت خاطر رزمندگان اسلام شد و پایان نبرد هشت ساله دفاع مقدس با این عملیات درخشان مرصاد انجام گرفت.».

ادامه مطلب ...