امروز رفتم سینما تا «چ» را تماشا کنم. فیلم خیلی زیبایی بود که توانست بخشی از تاریخ توطئه تجزیه ایران زمین را به تصویر بکشد. ماجرای حضور شهید چمران در شکست حصر پاوه توسط ضدانقلاب، جلوه های ویژه بسیار خوبی داشت. به ویژه صحنه سقوط بالگرد حامل جانبازان که دلخراشی آن خاطره را کاملاً منتقل کرده است. صحنههای رزم آن نیز بسیار جذاب بود و مخاطبان بدون احساس نسبت به تاریخ ایران را هم جذب خود میکند. به عبارتی فیلمی است با توانایی صدور بخش بسیار کوچکی از گفتمان خمینی کبیر، ولی این فیلم با تمام خوبیهایش چند ایراد کوچولو هم دارد که عرض می کنم:
1- در داستان پردازی، در حق ارتش، شهید بزرگوار فلاحی و هوانیروز ظلم شد.
2- زمانی که شهید چمران کوچه پس کوچه های پاوه را نظاره می کند، بیننده در و پنجرههای آلومینیومی را می بیند!؟ ولی در فضای سال 1358 پاوه در و پنجره ها چوبی و حداکثر آهنی بودند.
3- درجه شهید فلاحی اشکال داشت. در ارتش نوک ستارهها روی دوش بسمت سر است ولی در درجه این شهید بزرگوار فقط یکی از آنها درست نصب شده است.
4- داخل شهر تیر برقهای سیمانی دیده میشد! سال 58 اغلب تیربرقهای تهران هم چوبی بود چه برسد به پاوه.
5- احترام نظامی شهید فلاحی و نظامی دیگر در دو جای جدا گانه است که هر دو غلط است، در یکی شاهد فقدان علائم نظامی و لباس نظامی باادای احترام نظامی هستیم! و در دیگری احترام فرمانده نیرو زمینی به شهید چمران است که در این احترام هم شکل دست صحیح نیست.
6- بینی پرستار پاوه ای در سال 1358 عمل زیبایی شده!!!؟
و بقیشو بگذریم، کوچک و بزرگند ولی اگر نبودند خیلی بهتر بود.