چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی لیز خورده و روی دیواره گودال گیر کردند.
بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است٬به دو قورباغه دیگر گفتند که دیگر چاره ای نیست٬شما به زودی سقوط می کنید و می میرید!
دو قورباغه٬این حرف ها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند.
اما قورباغه های دیگر٬مدام می گفتند که دست از تلاش بردارند٬چون نمی توانند از گودال خارج شوند و خیلی زود خواهند مرد.
بالاخره یکی از دو قورباغه٬تسلیم گفته ی دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت.
سرانجام به داخل گودال پرت شد و مرد.
اما قورباغه دیگر با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد.
هرچه بقیه قورباغه ها فریاد زدند که تلاش بیشتر فایده ای ندارند٬او مصصم ترمی شد!!تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد.
وقتی بیرون آمد٬بقیه قورباغه ها از او پرسیدند:"مگر تو حرف های ما را نمی شنیدی؟؟!!"
معلوم شد که قورباغه ناشنواست!در واقع٬او در تمام مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند!
قهرمان ها تاریخ را ساخته اند و ترسوها در پی نوشتن کتاب های تاریخ می مانند. قهرمانی در هیچ یک از صفحات تاریخ به معنای خشک سری و یک دندگی نبوده است. قهرمانانی بوده اند که در کوره نرمش ها و انعطافات ساخته و پرداخته شده اند اما نرمش آنها نیز قهرمانانه و شجاعانه بوده است به گونه ای که هیچ کس نمی تواند آنها را ترسو خطاب نماید. حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بزرگترین قهرمان تاریخ است که در جریان صلح حدیبیه اگر چه از جانب برخی اصحاب به دلیل برخی نرمش ها و انعطافات در صلح نامه نظیر قبول درخواست سهیلبن عمرو مذاکره کننده از طرف مشرکین مبنی بر حذف «بسماللّهالرحمنالرحیم» از ابتدای صلحنامه و نوشتن «باسمکاللهم» بهجای آن، و نیز حذف عنوان رسولاللّه بعد از نام آن حضرت و نوشتن «محمدبن عبداللّه» بهجای آن اما سرانجام این نرمش قهرمانانه به تایید پروردگار رسید و خداوند متعال در راه بازگشت مسلمانان از حدیبیه سوره فتح را بر پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) نازل کرد. در این سوره پروردگار رحمان و رحیم صلح حدیبیه را «فتح مبین» نامید و با اعلام رضایت از بیعتکنندگان، وعده پیروزیها و غنیمتهای فراوان به مسلمانان داده بود.