اما حضور سورنا ستاری، اولین حضور نسل جدید فرزندان شهید در مدیریت کشور نبود. خردادماه امسال و در انتخابات چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران هم فرزند یکی دیگر از شهدای جمهوری اسلامی، با رای مردم تهران به عضویت شورای شهر تهران درآمد. «محمدمهدی تندگویان» که با لیست ائتلاف اصلاح طلبان در انتخابات شرکت کرده بود، توانست با کسب 154 هزار و 921 رای، به عنوان پانزدهمین منتخب مردم تهران، وارد ساختمان خیابان بهشت شود.
البته حضور فرزندان چهره های شهید جمهوری اسلامی در سمت های اجرایی و مدیریتی پیش از این هم سابقه داشته است. حضور دکتر «علی مطهری» و دکتر «محمدمهدی مفتح» به مجلس شورای اسلامی از جمله سوابق حضور فرزندان شهدای شناخته شده در مناصب سیاسی در ایران است
پایگاه نظامی گلوبال فایر پاور در جدیدترین رده بندی خود از قوی ترین ارتش های جهان، ارتش ایران را در رتبه 16 قرار داد.
در این فهرست هند، انگلستان، فرانسه، آلمان، کره جنوبی، ایتالیا، برزیل، ترکیه و پاکستان در رتبه های چهارم تا دوازدهم قدرتمند ترین ارتش های جهان قرار گرفته اند.
ملاحظه : در حوزه سیاست یک گونه قدرت است که مبتنی تعداد ونوع تجهیزات است از این منظر و با نگاه خوشبینانه رده بندی آنان را بپذیریم رده بندی اختصاص یافته ارتش ایران باز جای خوشحالی و مسرت است ولی گونه دیگر قدرت در ادبیات دینی تعریف شده است که به آن قوت می گویند که آن مبتنی بر میزان استحکام وانسجام سازمانی و ایمان های افراد استوار است .ارتش ایران امروزه در این حوزه سرآمد همه ارتشیان جهان است آنچه یک ارتش را دارای مزیت برتر ساز تسبت به ارش های دیگر می کند امکان قوت است نه قدرت.
سال 61 شهید بابایى را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکارى اصفهان. درجهى این جوان حزباللهى سرگردى بود، که او را به سرهنگ تمامى ارتقاء دادیم. آنوقت آخرین درجهى ما سرهنگ تمامى بود.مرحوم بابایى سرش را مىتراشید و ریش مىگذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختى بود.
به ظن غربی ها تحریم در ایران جواب داده و یکی از پیامدهای آن انتخاب دکتر حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری ایران بوده است گام بعدی فشار بر ایران را تقویت دیپلماسی هسته ای می دانند که بتواند از این طریق انشقاق و دو دستگی در بین ملت ایران را رقم بزنند و و دولت محترم در انجام وظایف با چالش مواجه سازند و براساس تحلیل آنان چنانچه این هدف آن را تحقق یابد. زمینه برای اقدام نظامی علیه ایران فراهم می شود. بنابراین چند نکته لازم است:
1- آمریکا دیپلماسی عمومی و هسته ای را تکمیل فشار بر ایران می دانند نه بر قرار و ارتباط منطقی که یک بازی برد- برد را برای طرفین به دنبال داشته باشد. و از نظر ما آمریکا همچنان شیطان بزرگ است دست دادن با شیطان از ملاحظات ویژه ای بر خودار است
2- دولت تدبیر و امید با درک درست حوادث منطقه راهبرد صحیح در توسعه روابط با آمریکا اتخاذ کردند و تاکنون هوشمندانه عمل کرده و عملکرد آنان که قابل تقدیر است.
فرمانده معظم کل قوا در مراسم دانشآموختگی دانشجویان ارتش:
حضرت آیتالله العظمی خامنهای با اشاره به سفر رئیسجمهور به نیویورک فرمودند: ما از تحرک دیپلماسی دولت حمایت میکنیم و به تلاش دیپلماسی اهمیت میدهیم و از آنچه در سفر اخیر بود، حمایت میکنیم؛ البته برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما بجا نبود.
متن این شعر و تصویر دستخط آیتالله خامنهای را می توانید در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب (khamenei.ir) مشاهده نمایید.
داستان درباره ی یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود.او پس از سال ها آماده سازی٬ماجراجویی خود را آغاز کرد.
ولی از آنجا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت به تنهایی از کوه بالا برود.شب٬بلندی های کوه را در برگرفته بود و مرد هیچ چیز را نمی دید.همه چیز سیاه بود اصلا دید نداشت.ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود.
همان طور که از کوه بالا می رفت پایش لیز خورد.در حالی که به سرعت سقوط می کرد از کوه پرت شد.در حال سقوط فقط لکه های سیاهی مقابل چشمانش می دید و احساس وحشتناک مگیده شدن به وسیله ی جاذبه٬او را در خود می گرفت.
همچنان سقوط می کرد٬در آن لحظات تمام رویداد های خوب و بد زندگیش به یادش آمد.اکنون فکر می کرد مرگ چقدر به وی نزدیک است.ناگهان احساس کرد طناب دور کمرش محکم شد و در میان آسمان معلق ماند.در این لحظه سکون٬چاره ای برایش نماند جز آنکه فریاد بزند خدایا کمکم کن!!!!
ناگهان صدای پرطنینی از آسمان شنیده شد:
چه می خواهی؟
- ای خدا نجاتم بده!
واقعا باور داری که می توانم نجاتت دهم؟
- البته که باور دارم!
اگر باور داری طنابی که به دور کمرت بسته است پاره کن!
یک لحظه سکوت...و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو طناب را بچسبد.
گروه نجات می گویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند.بدنش از طناب آویزان بود و با دست هایش مجکم طناب را گرفته بود در حالی که او فقط یک متر از زمین فاصله داشت!