یکی از اقدامات جنایتکارانه سازمان منافقین، نقض حقوق اعضای این تشکیلات است که از سوی سرکردگان آنها صورت گرفته است.
بعد از شکست سنگین منافقین در عملیات مرصاد، رجوی با برگزاری نشستهایی تحت عنوان تنگه و توحید سعی کرد تقصیر این ناکامی بزرگ را بر گردن خود اعضا بیاندازد.
منظور از تنگه همان تنگه چهارزبر بود که در آنجا نیروهای سازمان توسط رزمندگان ایرانی تارومار شدند و منظور از توحید نیز همان حربه رجوی بود که سعی داشت عدم موفقیت در این عملیات را برگردن عدم توجه ذهن و فکر نیروها به کسب پیروزی و انجام ماموریت بیاندازد.
این کودکان که در حدود 900 نفر بودند قربانی امیال سرکردگان تروریست گروهک منافقین شدند و عمر و زندگی خود را در این را از دست دادند.
مصطفی (معروف به محمد) رجوی که فرزند مشترک مسعود و اشرف ربیعی می باشد، یکی از همین افراد است. به گفته اعضای جدا شده سازمان، مصطفی که اکنون بیش از 30 سال سن دارد 27 و با افکار سیاستهای پدرش به شدت اختلاف دارد، میگوید: « من بدبخت ترین بچه دنیا هستم. وقتی که نوزاد بودم مادرم در خانه تیمی در تهران کشته شد، بعد از آن با پدر بزرگم بودم که توسط تشکیلات به فرانسه برده شدم. در آنجا روزها با 4 تا محافظ به مدرسه می رفتم و عصر ها هم معلم خصوصی داشتم. حق نداشتم با بقیه بچهها بازی کنم و بعد هم که به اینجا(عراق) اورده شده ام».
مصطفی رجوی مایل نیست که در عراق باشد ولی از آنجا که با سیاستهای پدرش مخالف است برا ی عدم افشای روابط داخلی اجازه خروج از عراق را به وی نمی دهند، وی بارها اشاره کرده است که «مسعود» دجالترین فرد در دنیاست.
وی در زمانی که در اشرف نگه داشته میشد یک بار با چند نفر از اطرافیانش با یک کامیون اقدام به فرار کرده و سعی داشت از سیمخاردارها و سیاج اشرف عبور کند که دستگیر شد.
وی در بهار سال 2003 به همراه چند نفر دیگر با تهیه مقداری دلار و تهیه نقشه عراق اقدام به فرار می کنند که لو می روند، آنها در اوایل شب بعد از شام بایک آیفا به یک قسمت از سیم خاردار اشرف می زنند و هنگام پرش از سقف کامیون ، توسط ماموران مراقبت مصطفی دستگیر میشوند. ماموران یک سیلی به گوش مصطفی می زنند و به وی فحاشی میکنند. چند همراه دیگرنیز دستگیر و به اتاق اطلاعات برده می شوند و در انجا مورد توهین و ضرب و شتم قرار می گیرند و بعدا به انفرادی برده میشود.
لعنت بر منافقین تروریست-اینها منفورترین و شقی ترین افرادند.