طی یکی دو نشست و مناظره با آنکه شیوه های متمدنانه این مناظرات حفظ و طرفین تظاهر به تحمل مخالف می نمایند . اما دندان نشان دادن ها در خارج از این مناظرات بخوبی پیداست .
در حقیقت در چند روز اینده یک اقلیت مشخص در ایالات متحده سرنوشت اکثریت این مردم را مشخص خواهند کرد .
باور ندارید ادامه مقاله را بخوانید .
در هر حال باید قبول کرد تمدن امروز امریکا جایگزین مناسبی برای تمدن مصر باستان و بشر در دایره گردان خود یکبار دیگر شاهد تمدنی مشابه تمدن پنج هزار سال پیش با ابزاری متفاوت است .
دموکراسی ره اورد یونان باستان و توسط فرانسه بنیانگزاری جدید شد و در طول مدت حیات دوباره صد ساله خود دچار تغییرات چشمگیرو نامحسوسی شده است که بررسی احوالات ان عاری از لطف نیست .
در هر حال امریکایی ها خود را میراث دار یونان باستان میدانند و اعتقاد بر تجدید دوباره تمدن یونان باستان دارند که از این حیث به قضیه می نگریم .
متاسفانه بسیاری از قبیحیات که با فطرت بشری در تضاد است امروزه بعنوان یک هنجار جای خود را بازکرده است .
بطور مثال دروغ به عنوان یک ناهنجاری حقیقی که با فطرت هر انسان یا جامعه ای ناسازگار است تبدیل به یک هنجار شده و تحت عناوین همچون مصلحت ، غلو ، شوخی ؛ کمدی و طنز به یک هنجار مبدل شده است . همانگونه که تبلیغات تجاری در شبکه های تلویزیونی و مطبوعات با همه هجوه گویی ؛ دروغ و غلو به یک هنجار مبدل شده است . این فاصله عظیم از انسانیت متاسفانه در کمتر مخیله ای ناهنجاری محسوب می شود .
مبحث دیگر مسائل جنسی و نوع پوشش در جامعه به اصطلاح پیشرفته و متمدن است . اینکه انسان تفاوت اساسی باید در باب رفتار با حیوان داشته باشد یک پیشفرض عقلانی است نه مذهبی . در حقیقت رفتار جنسی که امروزه در دنیای غرب به یک هنجار مبدل شده است ؛ ناهنجاری دیگری است که متاسفانه به هنجار مبدل شده است .
من قصد دیکته کردن یک فرایند مذهبی اسلامی را ندارم . بلکه در حقیقت آنچه که فطرت انسان پذیراست معرفی می کنم.
چطور ممکن است باچشمان شهوانی به یک زن و یا مرد نگریست و در عین حال برایش ارزش انسانی و محبت امیز قائل شد ؟
این ناهنجاری که متاسفانه سالهاست غرب را گریبان گرفته مبدل به هنجارگشته و نقص و عیبی نیز در آن دیده نمی شود. این نکته از سرفصل های تمایز تمدن امریکا با یونان باستان است .
در یونان باستان اصل دموکراسی بر پایه اخلاق مداری بود و رفتار سیاسیون از این حیث نیز در افکار عمومی مورد مطالعه قرار می گرفت آیا در غرب نیز چنین است ؟
حال سئوال اساسی پیرامون این انتخابات اینجاست .
آیا فاکس نیوز و سی ان ان غیر از معرفی اوباما و رامنی به معرفی دیگر کاندیداها که در حمایت دوحزب الاغ سوار و فیل سوار نیستند نیز می پردازد ؟
آیا امکان تشکیل یک حاکمیت خارج از ایده تئوریسن های گذشته در امرکا وجود دارد ؟
آیا امکان مشارکت اکثریت خاموش در امریکا در این انتخابات میسر است ؟
و اصولا چرااین اکثریت در تمام عمر خود از حق رای خویش صرفه نظر می کنند ؟
امروزه امریکا سرزمینی است که به حقیقت امکان نقد و انتقاد در آن وجود دارد . اما همانگونه که راه برای نقد باز است . طراحان این جامعه راههای پاسخ به نقد را نیز بخوبی دریافته و بر آن سوارند.
اشرافیت پیشرفته در امریکا بجای دریافت لقب های تاریخی مانند لرد ؛ سر؛ دن ؛ و ... ترجیه داده است بی نام نشان فعال باشد . ( با همه احترام برای اشرافیت تاثیر گذار در رشد و تعالی بشر ) این اشرافیت که تنها در کلوپ های خاص خود عضویت دارد و از نام و نشان آن کمتر به گوش میرسد . جامعه ای ساخته است مخصوص بخود که براحتی امثال صد ناهنجاری همچون جنبش 99درصدی وال استریت را در خود حضم و بر آن فائق می اید .
این اشرافیت با استیلا بر مراکز خبری ؛ مطبوعاتی ؛ هنری ؛ فرهنگی ؛ اجتماعی ؛ اموزشی ؛ نظامی ؛ اقتصادی و غیره عملا به یک حاکمیت دیکتاتوری و نظام سلطنتی نفوذ ناپذیر مبدل شده است و بر همین پایه و اساس کلیه برنامه های اتی امریکا را ساخته و پرداخته می نماید .
این سلطنت بدلیل عدم کارایی نوع برده داری در گذشته به ابداع نوع نوین برده داری پرداخته و بسیاری را در خمر و اعتیاد ؛ بسیاری رادرسکس وبی اخلاقی ؛وبسیاری را در دیگر بلیه ها گرفتار کرده و خود به حاکمیتی بی چون و چرا دست یافته است .
مراکز قمار؛ تفریح و تفرج لحظه ای در امریکا عاری از این ادم ها نیست و در شکل گیری حتی نسل های آینده این سرزمین نیز این فراموش خانه ها نقش فعال دارند .
سلطنت بی بدیل امریکا با همین حربه بیش از سیصد سال پایه گذاری شده است .
مراکز امورشی در این سرزمین نیز که بطور معمول با گلچین نمودن برترین ها در مدارج عالی به تدریس و شکل دهی تئوریسن های اینده این کشور می پردازند نیز هیچ تفاوتی با مراکزی همچون دانشگاه پزشکی طبس در مصر باستان ندارد و یقینا طرد دگر اندیشان بطور نامحسوس در جریان است .
نخبه گان علمی این سرزمین ( با همه احترام به دست اوردهایشان ) پرورش یافته همین تفکرند و خارج از این تفکر هیچ نخبه پرورش نمی یابد.
این سلطنت با نیروی انسانی یکدرصدی تمام 99% جامعه امریکا را در اختیار دارد و فاصله طبقاتی موجود در امریکا کاملا امری عادی ونهادینه شده است .
99% جامعه که عملا در استخدام باقی یکدرصد سلاطین این کشورند از هر حیث وامدار و در اختیار سلاطینند و در چنین جامعه ای یقینا هیچ کس یارای نقد اساسی ندارد و کلیه انتقادات نیز در همین حوزه 99 درصدی حضم می گردد .
در این راستا دو نامزد مد نظربرای این سلاطین یکی شانس و دیگری خوش شانسی است که ظاهرا در این دوره اوباما شانس و رامنی خوش شانسی خواهد بود .
اما حقیقت اینجاست که یکروز این سلطه دسته جمعی در امریکا با اختلافات واقعی روبرو خواهد شد و آنچه در دربار خانواده سلطنتی نپال دیدیم یکروز خانواده عریض و طویل سلطنت امریکا را گریبانگیر خواهد شد و در آن روز شاید به سبب گستردگی موضوع شاهد یک جنگ تمام عیار باشیم . و در حقیقت این جنگ تمام عیار نه تنها سرزمین امریکا را نابود خواهد کرد بلکه جهان را آلوده خواهد ساخت